دکتر احساس ها و کلمه ها!
اگر تا چند سال آینده هیچ دستگاهی اختراع نشود که بتواند احساسات بد را به خوب تبدیل کند و یا حال کلماتی که پر از احساسات بد هستند را خوب کند، اصلا جای نگرانی نیست. من کسی را می شناسم که می تواند این کار را انجام دهد. او دکتر احساس ها و کلمه هاست. او هرروز پشت میزش می نشیند و عینک دور مشکی اش را روی بینی اش می گذارد و خودکار را توی دست هاش می گیرد و لبخند می زند. همین که شروع به نوشتن می کند حال کلمه ها و احساس ها به طور معجزه آسایی خوب می شوند. آنقدر مهربان است که نمی گذارد کلمه ها و احساس ها مریض بمانند. من فکر می کنم او یک روز تصمیم گرفته به اندازه ی تمام خوبی های دنیا، خوب باشد و این اتفاق هم برایش افتاده است. از او ممنونم به خاطر نوشته اش اما باید اعتراف کنم این حرف ها فقط و فقط در وصف خودش است. همین و بس. بخوانید نوشته اش را برای بهترین دوست