ولادیمیر: تا حالا ترکت کردم؟
استراگون: نه... ولی تو بدترش رو انجام دادی؛ گذاشتی که من برم...!



+ در انتظار گودو | بکت

 

صبح ها زودتر از خواب بیدار می شوم، خیلی زود، از ترس آنکه مبادا دلهره از خواب بیدارم کند. بعد می نشینم بالای سر دلهره و برایش لالایی می خوانم که باز هم بخوابد.

 

+ ممنون از پیامای پر مهر و قشنگتون. همینجوری خوب بمونین.