بهشت قصه های گمشده کجاست؟*
- دلم تنگ شده.
_ واسه چی؟
- واسه خودم
_ خود چه شکلی ت؟
- خود واقعیم. خوده خودم نه خود متظاهرم.
_ خود خودت چه کارایی می کرد؟
- هیچی فقط خوشحال بود الکی و بدون هیچ دلیلی شاد بودم. پر از انرژی بودم به همه ی آدمای اطرافم به چشم فرشته نگاه میکردم و همشونو از ته دل دوست داشتم و صادقانه کمکشون می کردم. الان پر از نفرتم. کسل و بی حالم. بی انرژی. بی انگیزه.
_ از کی اینجوری شدی؟
- از وقتی ازدواج کردم.
_ آدما همیشه یه شکل نمی مونن عوض میشن. منم شدم.
- خب چه جوری خوب شدی؟
_ نشدم.
- اینجوری که مردن راحت تره.
_ مردیم... نمی فهمیم.
_ سکوت
- غصه نخور
_ من این زندگیو نمیخواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
- بیا بریم خودکشی (خنده ی بلند)
_ نهههههههههههههههههههههههههه. من میخوام زندگی کنم. مثل همه ی آدمای خوشبخت.
- سکوت
+ از دوستانه ها
* عنوان از کتاب خیالباف، نوشته ی پم مونوز رایان