این موش های جونده ، توی سوراخ های مغزم چه می گویند ؟؟؟

این موش های عوضی و کرم های عوضی تر !!!

مغز من پنیر نیست که موش ها دارند آن را تند و تند می جوند . مغز من فقط ، مغز من است . و خود من فقط ، خود من هستم . من کی هستم ؟ خودم !!! خودم با تمام خصوصیات خوب و بدم . من اگر بد و خوبم همینم . اگر غیر قابل تحمل هم هستم ، همینم . این تقصیر کیست ؟ تقصیر من ؟!!

تقصیر من نیست که گاهی بی حرف و بی کلمه می شوم . تقصیر من نیست که گاهی خجالتی میشوم و خودم را در سکوت سر میدهم . تقصیر من نیست که گاهی رک حرف میزنم و حرف هایم بی غرض به روی زبانم جاری میشوند . تقصیر من نیست که گاهی احساساتم درونی می شود و نمی توانم به سخن بیاورمشان ... تقصیر من نیست که خودم هستم !

من هرچه قدر هم که خودم باشم ، (و از نظر بقیه یک خوده بد و مزخرف و اسقاطی باشم!!)... هیچ کس را آزار نمیدهم . هیچ کس هیچ کس هیچ کس را ...

این موش های جونده در سوراخ های مغزم چه می گویند ؟ منبع آب را از کجا پیدا کرده اند ؟ لوله ها ترکیده است که این همه از چشمانم آب بیرون می زند ؟




+ به حیرتم که در آزار ما چرا کوشند ؟

که کس ندیده در آزار هیچ کس ، ما را !

"هوشنگ ابتهاج"