حواسم جمع شد به اینکه مگر یک آدم چقدر به اسباب و وسایل توی زندگی اش نیاز دارد؟ مگر قرار است چه کار کند که این همه متعلقات داشته باشد؟ خانه ی بزرگ و درندشت. لوازم لوکس و شکستنی. کمدهای پر از لباس. کلکسیون وسایل خاص. هرچه فکر کردم به جایی نرسیدم. خودم را مرکز یک محیط قرار دارم که می خواهد وسایل ضروری زندگی اش را انتخاب کند. دیدم به جز کتاب و لباس و یک کوله لوازم شخصی، هیچ چیز مهم دیگری در زندگی ام ندارم. به همین خاطر آدم هایی که از گم شدن وسایلشان نگران و پر استرس می شوند را درک نمی کنم. این آدم ها هیچ وقت برایشان مهم نیست که جایی حسی را گم کرده اند اما اینکه ساعت دستشان گم شده چندروز عزاداری می کنند!!