بدبختی از آن جایی شروع می شود که  یک روز می فهمی خیلی وقت است خودت را گم کرده ای . و هرچه فکر می کنی یادت نمی آید کی ، کجا ؟ چه طور و چگونه ؟ ... آن شب توی خواب ؟ سه ماه پیش کنار آن خیابان پر درخت ؟  چند روز پیش توی مغازه ی بستنی فروشی ؟

چه شد که از خودم دور شدم و یک لحظه ناپدید شدم  و تا الان گم شدم ؟

 

* عنوان ، نام کتابی از هاروکی موراکامی